سفارش تبلیغ
صبا ویژن

توضیح

چرا آدم 15ساش که میشه مغرور میشه البته بعضی ها هم زود تر مغرور میشن که که اصلا غرور چیز خوبی نیست مثلا وقتی ازش میپرسن کجا بودی سریع ناراحت میشه و یه قیافهء حق به جانب میگیره و میگه که مگه من بچه ام ازم سوال می کنیدکه کجا بودی ویا چی کار می کردی بعد از مدتی که این رفتار  رو ادامه بده افراد توی خونه بهش شک می کنن که  این چه کاری انجام میده که نمی خواد ما بفهمیم اهل خونه شروع می کنن به تحت نظر گرفتن بچه حالا خودتون بگید اگر از روز اول که ازش می پرسیدن کجا بودی به خوبی جواب می داد روابطش توی خونه اینقدر سست نمی شدو اون شخص می تونست که شب سر راحت روی زمین بزاره بدون هیچ دغدغهء فکری پس آدم نباید اونقدر مغرور باشه که روز های خودش روبه خاطر هیچ وپوچ خراب کنه 


شعر های شاعران قرن بیست و یکم

شاعر: منصور صفایی

 

عشق را با تو فهمیدم

خودم را درون تو دیدم

وقتی برای بار اول

ناله ای از درون شنیدم

دوست دارم همدمم باشی

یار اول و آخرم باشی

مثل یک گل رز زیبا

یک تاج بر سرم باشی

دوست دارم شانه کنم

گیسوان کمندت را

یااینکه نظارهکنم

چشمان قشنگت را

دوست دارم بیاویزم

گوشواره ای از گیلاس

بر چهره ی زیبایت

شیدایی از آن پیداست

دوست دارم ببینم من

لبخند فریبایت

دانم چه غمی است آن

برده دل تنهایت

خواهم که به من گویی

دوستت دارم ای خوبم

آنگاه شوم آرام

دانی که مجنونم

 


شعر های شاعران قرن بیست و یکم

شاعر یوسف ذالفغاری

نه مستم ودیوانه              نه عاقل وفرزانه

در کوی خراباتت             درعشق تو آواره

نه آرامش و آسایش           نه خانه وکاشانه

در عشق وصال تو       سوختم جانانهءجانانه

توشمع منی جانا          من پروانه بدور شمع

تو گل به چمنزاری            من بلبل مستانه


برای تو می مینویسم

این قطعه رو برای کسی می نویسم برای کسی که نسبت به اون احساس قلبی شدیدی دارم و حاضر نیستم که حتی که لحظه ناراحتی اورا ببینم اما اون حتی بدون اینکه بتونه احساس منو درک کنه رفتش به من حتی نگاه هم نکرد

اگر کلید قلبی را نداری قفل نکن

به چشمان کسی نگاه نکن اگر دروغ خواهی گفت

به کسی سلام مده اگر خداحافظی در پیش است

دست کسی را مگیر اگر رها خواهی کرد

به کسی نگو دوستت دارم اگر دیگری در فکرت هست


کارنامه

سلام چون امروز خودم روزی بود که کار نامه گرفتم می خواهم از کارنامه گرفتن براتون بنویسم

تا سال سوم راهنمایی که هستیم از همم دیگه می پرسیم  ز معدلت چند شده؟ وقتی که میریم اول دبیرستان از همدیگه می پرسیم چند تا اوردیم (جملات یکی از دوستانم بعد از تحویل کارنامه )امروز وقتی ناظم سرکلاس ما وارد شد همه میترسیدن و نمی دونستن چه گلی کاشتن چهره ی هر کی رو نگاه می کردی زرد شده بودهمه به همدیگه نگاه می کردن ناظم شروع به نگاه کردن به تک تک بچه ها شد یه دفعه گفت از قیافه هاتون معلومه چی کار کردید کل کلاس نفری یکی زاییده بودیم خلاصه سرتون رو درد نیارم همه از ترس اینکه وقتی اومدیم خونه یه فس کتک سیر از بابا بخوریم و بعد سرزنش بشیم اومدیم خونه هر کی رو میدیدی قیافه اش توی هم کشیده شده بود توی اون لحظه هر کی هر چی از دهنش بیرون میومد می گفت با تمام ناراحتی هامون می گفتیم و بعدش می خندیدیم